چی دیدی و چی تو سرت میگذشت آقای مشیری که با این ظرافت گفتی:
تو همه جام جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت!!!
ما توی این دوره زمونه، کی و کجا محو تماشای نگاه یه نفر میشیم؟؟
حسین بهرامی
چی دیدی و چی تو سرت میگذشت آقای مشیری که با این ظرافت گفتی:
تو همه جام جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت!!!
ما توی این دوره زمونه، کی و کجا محو تماشای نگاه یه نفر میشیم؟؟
حسین بهرامی
فال حافظ گرفتم میگه مشکلت فقط و فقط توی میکده حل میشه!
خب من الان چکار کنم واقعا؟؟؟
کجا برم؟
خدااااا
به کویِ میکده هر سالِکی که رَه دانست
دری دگر زدن اندیشهٔ تَبَه دانست
حسین بهرامی
نوشته بود
آدمیزاد
آرامشش رو
مدیون
خساست
توی اعتماد کردن
فرصت دادن
و از خودگذشتگیهای الکیه...!!!
حسین بهرامی
جمله مهمانند در عالم ولیک
کم کسی داند که او مهمان کیست!!!
حسین بهرامی
چه دلپذیر است
این که گناهانمان پیدا نیستند !
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم ...
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم !
و باز دلپذیر و نیکوست
این که دروغ هایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند !
چون در این صورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
و
تحمل نمی کردیم ...
گناه | فدریکو گارسیا لورکا
ترجمه از احمد شاملو
حسین بهرامی
بهتره که آدم تجارب تلخ زندگیشو قاب نکنه بزنه دیوار و مدام یادآوریشون کنه که چه روزهایی بهش گذشته!
باید اماده باشیم برای درک و البته پذیرش و رد شدن از اونها برای استفاده بهتر از آینده
حسین بهرامی
پیتر دراکر استاد بزرگ مدیریت بازاریابی جمله بسیار جالبی دارد:
در تجارت تنها دو چیز پولساز هستند
خلاقیت و بازاریابی
مابقی چیزها هزینهزا هستند
حسین بهرامی
حافظ جان خیلی دوست دارم بفهمم که این صحنه را به چشم دیدی و تبدیل به شعرش کردی یا برات تعریف کردن که این اتفاق افتاده؟
در هر صورت اگر الان و در این دوره زندگی میکردی گفتن این بیت شعر برات عواقب خوبی در پی نداشت! خدا را شاکر باش که در این زمانه زندگی نمیکنی!!!
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
حسین بهرامی