بیمه خوبه

سرمایه شما باید در مسیر رفاه و آرامش خانواده شما خرج بشود ، نه برای پرداخت خسارت و دیه. کلیه خطرات احتمالی پیرامون شغل و زندگی شما را بیمه می کنیم.

بیمه خوبه

سرمایه شما باید در مسیر رفاه و آرامش خانواده شما خرج بشود ، نه برای پرداخت خسارت و دیه. کلیه خطرات احتمالی پیرامون شغل و زندگی شما را بیمه می کنیم.

ارائه انواع مشاوره های تخصصی و صدور انواع بیمه نامه در سراسر کشور
تحلیل و بررسی بیمه های صادره در سالهای قبل جهت رفع نواقص احتمالی در سالهای پیش رو
قبول سفارش تمدید و صدور بیمه های مورد نیاز از تمامی شرکتهای بیمه ای با تخفیفات ویژه و ارسال رایگان
آموزش و جذب نمابنده بیمه عمر


حسین بهرامی

09352903900

بایگانی
آخرین مطالب

۲۰ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

کتاب انسان خردمند بخش دوم

 

 

انسان خردمند امروزی یک انقلاب شناختی راه انداخت

در طول تمام دوران‌ها، از به وجود آمدن انسان تا تثبیت جایگاه او بر روی زمین، همه انسان‌ها، توسط انسان خردمند امروزی منقرض شدند. انسان خردمند، در طول زندگی خود، ویژگی‌هایی داشت که باعث پیشرفت او شد و به او کمک کرد تا جایگاه خود را در زمین تثبیت کند.

اما واقعا چه دلایلی وجود داشت، که این ویژگی‌ها را برای انسان خردمند فراهم می‌کرد؟

شاید پاسخ این سوال برای شما هم جالب باشد. ساختار مغزی انسان خردمند و امروزی، بسیار منحصر به فرد بود و همین موضوع باعث شد که بر سیاره خاکی زمین حاکم شود.

حدود ۷۰ هزار سال قبل، مغز انسان‌های اولیه مدرن، از طریق جهشی که با نام انقلاب شناختی معروف است، تکامل یافت. این سیر تکاملی باعث پیشرفتی نسبتا ناگهانی در قدرت مغز آن‌ها شد.

به این ترتیب، سایر نسل‌ها نتوانستند رقیب آن‌ها شوند. انسان خردمند امروزی شروع به تشکیل جوامع بزرگ و پیچیده کرد. او مدل‌های پیچیده‌تری از ابزارها و تکنیک‌های شکار و همچنین شبکه‌های تجاری اولیه‌ را ایجاد کرد.

به این ترتیب، این دسته از گونه بشر، می‌توانست در شرایط سخت، بهتر از سایر نسل‌های انسانی دوام بیاورد و دسترسی راحت‌تری به منابع داشته باشد. مثلا، در نظر بگیرید که انسان مدرن قصد داشت به آمریکا برود. در چنین وضعیتی باید، در برابر شرایط سخت عبور از قطب شمال و سیبری تحمل‌پذیری بالاتری می‌داشت. همین مسائل باعث شد که آن‌ها، همکاری با یکدیگر، شکار ماموت‌های بزرگ، بسته‌بندی و نگهداری از تکه‌های شکار شده، نحوه درست کردن کفش‌های مخصوص برف و درست کردن لباس‌های گرم با استفاده از پوست و خز را بیاموزد.

بروز این انقلاب در قدرت مغزی انسان‌ها، اجازه داد تا بشر مدرن بتواند، به مکان‌های مختلف کره زمین، مهاجرت و در آنجا زندگی کند. نسل انسان خردمند شروع به گسترش کرد و آن‌ها در قسمت‌های مختلف زمین از جمله آفریقا، اروپا، آمریکا و حتی استرالیا ساکن شدند.

با اینکه نسل بشر در سراسر زمین گسترش یافت، اما با توسعه و بهبود تکنیک‌های شکار، آن‌ها باعث انقراض دسته‌ای از موجودات شدند. در استرالیا آثاری با قدمت ۵۰ هزار سال کشف شده است که اثبات کننده این موضوع است.

در این منطقه آثاری از پستانداران بزرگ شبیه تنبل‌ها، با قدی نزدیک به ۶ متر و همچنین آرمادیلو‌ها به اندازه یک مینی ‌ون کشف شده است. جالب اینجاست، که چند هزار سال پس از به وجود آمدن انسان خردمند بر روی کره زمین، نسل اغلب این حیوانات منقرض شده و از بین رفته بود.

توضیح آنکه تنبل نام نوعی پستاندار است که ظاهر بسیار جالب توجهی دارد، و آرمادیلو نیز نوعی پستاندار بچه‌زای کوچک و نادر است که به خاطر پوسته سخت بدنش این نام را دارد. پیشنهاد می‌کنیم این اسامی را در گوگل جستجو کنید تا با ظاهر این دو گونه جانوری آشنا شوید.

انسان خردمند با استفاده از ظرفیت‌های مربوط به زبان پیچیده‌ای که ایجاد کرده بود، مزایای فراوانی به دست آورد

به نظر شما، بهترین مثال برای ملموس شدن مفهوم پیچیدگی انسان چیست؟ بسیاری از افراد عقیده دارند، که ایجاد زبان، بزرگ‌ترین نشانه پیچیدگی انسان است. زمانی که انسان را با سایر گونه‌های بشر مقایسه می‌کنیم، بهتر متوجه تاثیر زبان بر پیچیدگی فوق‌العاده نوع انسان می‌شویم.

تعجبی ندارد، که توسعه زبان یکی از پیچیده‌ترین و اصلی‌ترین عوامل سلطه انسان خردمند بر این کره خاکی است. بیایید با هم، به بررسی چرایی این موضوع بپردازیم.

انسان خردمند، نوعی حیوان اجتماعی است. ما انسان‌ها در جوامع مختلف زندگی می‌کنیم و زبان، اجازه تبادل اطلاعات آزادانه را به ما می‌دهد. این بدان معناست، که می‌توانیم درس‌های مهمی درباره غذا، شکارچیان، افراد خطرناک و غیرقابل اعتماد و سایر موارد مشابه را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

مثلا با استفاده از زبان، می‌توانیم درباره منابع فراوانی از میوه که به تازگی کشف کرده‌ایم، با دیگران صحبت کنیم و به آن‌ها اطلاعات بدهیم. یا در صورتی که از مخفیگاه یک شکارچی آگاه شده باشیم، می‌توانیم به بقیه گروه هشدار دهیم و از ورود هم‌گروهی‌های خود به آن منطقه جلوگیری کنیم. در همه این مثال‌ها، زبان باعث تمایز موجودیت ما با سایر مخلوقات روی زمین می‌شود.

همین موضوع، باعث منحصر به فرد شدن انسان‌ها نسبت به سایر موجودات می‌شود.

حیوانات بسیاری در جهان هستی وجود دارند، که با یکدیگر همکاری می‌کنند. مثلا زنبورها همکاری و همراهی بسیار جدی و سرسختانه‌ای با یکدیگر دارد. اما با وجود چنین نظم و همکاری سازمان‌یافته‌ای، زنبورها باز هم نمی‌توانند نظم اجتماعی خود را با توجه به تغییرات و شرایط محیطی، ارتقا دهند. آن‌ها نمی‌توانند تهدیدها را پیش‌بینی کنند یا به فرصت‌های جدیدی دست یابند. زنبورها حتی نمی‌توانند از فرصت‌های جدید بهره گیرند.

بیایید،‌ حیوانات دیگری مانند شامپانزه‌ها را در نظر بگیریم. شامپانزه‌ها در همکاری و سازگاری با تغییراتی که متوجه‌شان می‌شود، انعطاف‌پذیرتر هستند. البته آن‌ها تنها می‌توانند در موارد محدودی با یکدیگر همکاری کنندبرای همکاری،‌ موجودات باید بتوانند یکدیگر را درک کنند، اما این امکان برای شامپانزه‌ها در گروه‌های بزرگ‌تر میسر نیست.

تنها حیوانی که می‌تواند با انعطاف‌پذیری بالا، در کنار همنوعان خود، کارها را پیش ببرد، انسان خردمند است. او قادر است از طریق زبان، اطلاعات را از جهان پیرامون خود دریافت کرده و با دیگران به اشتراک بگذارد. علاوه ‌بر این انسان از طریق زبان می‌تواند در مورد موضوعاتِ انتزاعی مانند خدایان، تاریخ، حقوق و سایر موارد مشابه به بحث و مناظره بپردازد. این ایده‌ها براساس خلاقیت داستانی مغز انسان شکل می‌گیرد و سنگ بنای فرهنگ انسانی هستند. این ایده‌ها باعث می‌شوند که ما حتی اگر دیگران را چندان نشناسیم هم، باب گفت‌وگو را با آن ها باز کنیم و بدین ترتیب باعث شکل‌گیری گروه شویم.

ما انسان‌ها با به اشتراک گذاشتن ایده‌هایی که در مورد موضوعاتی مانند هویت، آزادی، انسانیت و یا ازخودگذشتگی و داریم، مجموعه‌ای از افراد را کنار یکدیگر قرار می‌دهیم و درنهایت باعث شکل‌گیری جوامع می‌شویم.

انسان خردمند اولیه در گروه‌های کوچکی زندگی می‌کرد و حتی قوی‌ترین این گروه‌ها به زحمت به ۱۵۰ نفر می‌رسید. اما به لطف زبان و مفاهیم مشترک، امکان افزایش جمعیت جوامع فرآهم شد.

در نهایت، اتفاق معناداری به وجود آمد؛ روستاها به شهرها تبدیل شدند، شهرها به کشورها تبدیل شدند و در نهایت کشورهای مختلف در ابعاد یک جامعه جهانی مدرن و بین‌المللی شکل گرفتند.

در دوران انقلاب کشاورزی، انسان‌ها از موجوداتی آذوقه جمع‌کن و دوره‌گرد، تبدیل به کشاورزانی با مهارت‌های کشاورزی شدند

در بخش‌هایی از تاریخ، آمده است که انسان خردمند و مدرن، شیوه زندگی عشایری را برگزید. اغلب اجداد ما معمولا زندگی خود را با شکار و جمع‌آوری گیاهان می‌گذراندند. آن‌ها به جای ماندن در یک منطقه، به مناطق مختلفی که دارای غذا و آذوقه بیشتری بود، سفر می‌کردند.

اما حدود ۱۲ هزار سال قبل، همه چیز تغییر کرد. آنچه ما درباره انقلاب کشاورزی در تاریخ می‌دانیم، این است که فعالیت انسان مدرن در زمینه شکار و جمع‌آوری آذوقه متوقف شد. آن‌ها تصمیم گرفتند که به کشت محصولات کشاورزی بپردازند و دامداری حیوانات را آغاز کنند.

این اتفاق، یک انقلاب واقعی در تاریخ زندگی بشر ایجاد کرد. شاید کشاورزی امروزه یک امر بدیهی و تعریف شده به حساب بیاید، اما فهمیدن اینکه چرا اجداد انسان، به شکار و جمع کردنِ آذوقه تمایل داشتند، کمی دشوار است.

کشاورزی معمولا کاری وقت‌گیر برای یک فرد است. این در حالی است، که یک شکارچی باید حدود چهار ساعت برای صرف یک وعده غذایی وقت بگذارد. اما یک کشاورز باید از سحر تا غروب خورشید در مزرعه خود کار کند.

علاوه بر این‌ها، کیفیت غذاهای حاصل شده از کشاورزی و شکار نیز متفاوت است. کشاورزی برای اجداد ما، به معنای تولید طیف وسیعی از غلاتی همچون گندم بود، که هضم سختی داشت و مواد مغذی و ویتامین‌های کمی را نصیب انسان می‌کرد. اما در مقابل، انسان با شکار و انباشت خوراکی‌های طبیعت می‌توانست، به طیف گسترده‌ای از گوشت،‌ آجیل، میوه‌های مختلف و انواع ماهی دست یابد.

با این حال، فکر می‌کنید که چرا شرایط تغییر کرد و انسان به کشاورزی روی آورد؟

برای این کار دو دلیل وجود داشت:

  1. دلیل اول آن بود که کشاورزی در ابتدا، فرآیندی آهسته و پیچیده بود. اما با گذشت زمان و پیشرفته‌تر شدن نسل انسان خردمند، این فرآیند با زندگی انسان عجین شد. با گذشت زمان، بشر مزایای کشاورزی را کشف کرد؛ به این ترتیب بازگشت به گذشته و عصر شکار، منطقی به نظر نمی‌رسید.
  2. دومین دلیل آن بود، که با وجود تمام اشکالاتی که در کشاورزی وجود داشت، اما مزیت بزرگی را برای انسان فرآهم می‌کرد؛ کشاورزی، عملی بسیار کارآمد بود. کشاورزان می‌توانستند فقط در قسمت کوچکی از یک زمین، تعداد زیادی از گیاهان خوراکی را پرورش دهند.

این کار باعث افزایش عرضه مواد غذایی در جوامع انسانی می‌شد و به این ترتیب جمعیت‌های بیشتری امکان رشد و توسعه می‌یافتند. در نتیجه بر جمعیت انسان خردمند امروزی افزوده شد.

اما افزایش جمعیت، یک مشکل بزرگ ایجاد کرد. در بخش‌های بعدی این خلاصه کتاب ، درباره این موضوع صحبت می‌کنیم، که جوامع آن زمان، چگونه توانستند با افزایش جمعیت مواجه شوند و تدابیر لازم را برای چنین شرایطی بیندیشند.

انسان برای آسان کردن تجارت و معامله در جوامع بزرگ، پول و خط را اختراع کرد

زندگی پیش از انقلاب کشاورزی، نسبتا ساده بود. اگر فردی در خانه خود گوشت نداشت، می‌توانست به سادگی از همسایه خود بگیرد. همسایه‌ها نیز خوراکی‌های مازاد خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتند.

در اغلب موارد، آدم‌ها از کمک به یکدیگر طفره نمی‌رفتند و در آینده، اگر به چیزی نیاز داشتند، دیگران کمک‌های گذشته او را دوباره به خودش بازمی‌گرداندند. اما با توسعه کشاورزی، مزایای اقتصادی اهمیت یافت و شرایط عرضه کالا و مواد غذایی به نظام مبادله‌ای تبدیل شد.

فکر می‌کنید، چرا این اتفاق رخ داد؟

مردم دیگر برای آماده کردن وعده غذای بعدی خود، تحت فشار قرار نمی‌گرفتند. کم‌کم مردم به انجام تجارت‌های جدید روی آوردند. آن‌ها به بافندگی و آهنگری پرداختند؛ آن‌ها کالاهایی تولید می‌کردند، که کشاورزان به این کالاها نیاز داشتند. پس از ساخت کالاهایی مانند داس، بیل و سایر موارد مشابه، مردم با یکدیگر معامله می‌کردند.

اما خیلی زود، مبادله اقتصادی نیز برای مردم ناکافی بود. همان‌طور که تجارت و بازرگانی در بین مردم رشد می‌کرد، مردم بیشتر به دنبال تهیه کالاهای مختلف بودند و به همین دلیل عرضه کالا دشوارتر می‌شد. مثلا اگر شما برای گرفتن یک خوک از یک کشاورز تنها یک چاقو داشتید و کشاورز به چاقو نیازی نداشت، باید چه کار می‌کردید؟

یا مثلا اگر کشاورز نیاز به چاقو داشت، اما خوک‌هایش در شرایطی مناسبی برای کشتار و استفاده نبود، تنها می‌توانست در مقابل گرفتن چاقو، قول ارائه یک خوک در آینده را به شما بدهد. اما در چنین شرایطی، افراد چه مدرکی برای اثبات انجام گرفتن این معامله در آینده داشتند؟

در پاسخ به چنین مشکلی، انسان خردمند و مدرن، حدود ۳ هزار سال پیش از میلاد،‌ خط و پول را اختراع کرد. سومری‌ها در بین‌النهرین برای اولین بار خط را اختراع کردند و به جمع‌آوری و ثبت اطلاعات برای معاملات پیچیده پرداختند.

آن‌ها تراکنش‌ها و معاملات مردم را بر روی لوح‌های رسی، حک و برای ثبت آن‌ها از علائم اقتصادی خاصی استفاده می‌کردند. در همان زمان، آن‌ها شروع به استانداردسازی متدهای پرداخت با استفاده از پولِ جو کردند؛ یعنی جو همانند واحد پولی برای مبادلات به‌کار گرفته می‌شد.

به این ترتیب، مردم می‌توانستند در ازای ارز ایجاد شده، به راحتی یک خوک تهیه کنند و برای سایر محصولات مورد نیاز خود، پرداخت کنند. با توجه به همین موضوع، افراد می‌توانستند معاملات خود را ثبت و در زمان سررسید، درخواست خود را دریافت کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۹ ، ۱۹:۵۶
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

کتاب انسان خردمند بخش اول

 

دستان خود را تا آنجا که می‌توانید، از یکدیگر دور کنید. حال تصور کنید که تاریخ زندگی بشریت بر روی زمین، در بین دو دست شما جای گرفته است. فکر می‌کنید، چه مقدار از فاصله بین دو دست شما، به اندازه تاریخ زندگی بشر است؟

شاید تنها از بازو تا آرنج شما، به اندازه قدمت تاریخ زندگی بشر است، شاید هم فقط به اندازه یک انگشت شما! شاید حتی برای فهمیدن قدمت تاریخ زندگی انسان در این تصویرسازی، نیاز به میکروسکوپ داشته باشید.

هر چند که انسان، از نظر زمانی، قدمت کوتاهی در زندگی روی کره زمین دارد، اما در همین مدت زمان اندک، به نتایج بسیار زیادی دست یافته است. هیچ موجود زنده دیگری به اندازه انسان، تاکنون نتوانسته اینگونه سلطه خود را بر سیاره زمین گسترش دهد. واقعا چگونه همه این اتفاقات امکان‌پذیر شده است؟

در این خلاصه کتاب، درباره مباحث کلیدی مرتبط به تاریخ بشر صحبت خواهیم کرد. از توسعه زبان‌های مختلف برای ایجاد ارتباط گرفته، تا ایجاد پول و راهکارهای مبادله کالا در بین انسان‌ها و تمام چیزهایی که انسان امروزی را شکل داده است.

در این خلاصه کتاب به پرسش‌های زیر پاسخ داده می‌شود

  • چرا کشاورزی باعث بدتر شدن وضعیت مردم و زندگی آن‌ها شد؛
  • چرا خط اختراع شد و مردم چگونه با این کار به ثبت وضعیت قرض‌ها و بدهی‌های خود می‌پرداختند؛
  • چرا دهه‌های گذشته، تاریخ صلح‌آمیزتری نسبت به زمان حاضر دارد؟

 ما نخستین موجود زنده در زمین نیستیم

ما انسان‌ها موجوداتی بسیار خارق‌العاده هستیم، که در گذشته‌های دور توانستیم به طور کامل بر سیاره خاکی زمین چیره شویم. ما از مرزهای زمین فراتر رفتیم و فضای اطراف سیاره خاکی خود را کشف کردیم. در واقع می‌توان گفت، حتی قسمتی از فضا را هم استعمار کردیم.

اما چگونه این کارها را انجام داده‌ایم؟ این اتفاقات از کجا شروع شد و چگونه شکل گرفت؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها باید به روزهای تکامل گونهِ انسان بازگردیم. به عقیده نویسنده، حدود ۲.۵ میلیون سال قبل، انسان‌ها در شرق آفریقا ظاهر شدند و در ابتدا، نمونه‌ای از میمون‌های بزرگ، به نام آسترالوپیتکوس (Australopithecus) بوده‌اند.

این ‌گونه از انسان‌های اولیه برای یافتن محیط زندگی بهتر، از شرق آفریقا مهاجرت کردند. قرارگیری در زیستگاه‌های جدید و بروز عادت‌های تازه، باعث ارتقای وضعیت آن‌ها و تکامل‌شان به شکل انسان راست‌قامت (Homo Erectus) و انسان رودولفی (Homo rudolfensis) شد.

انسان راست‌قامت، نام گونه‌ای منقرض شده از انسان تباران است که در دوره زمین‌شناسی پلیستوسن (Pleistocene) زندگی می‌کردند. انسان رودولفی نیز نام کهن‌ترین گونه انسانی است، که بین ۱.۸۸ تا ۱.۹ میلیون سال قبل در شرق دریاچه تورکانا یا همان کنیای امروزی زندگی می‌کرده‌اند.

با گذشت سال‌ها و سازگارتر شدن انسان‌ها با زیستگاه‌های جدیدشان، نمونه‌های دیگری از گونه انسان، به نام انسان نئاندرتال (Homo neanderthalensis) پدید آمدند. انسان نئاندرتال به دسته‌ای از انسان‌ها گفته می‌شود، که در اروپا، قسمت‌هایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین سکونت داشتند.

این گونه جدید انسانی، نمونه خاصی نبود. این گونه از انسان نیز مانند سایر گونه‌ها، مغز بزرگی داشت، به شیوه امروزی راه می‌رفت، از ابزارهای مختلف برای بهبود زندگی‌اش استفاده می‌کرد و روحیه‌ای اجتماعی داشت.

شاید دانستن این موضوع جالب باشد، که انسان نئاندرتال مدت‌ها پیش از انسان خردمند و مدرن امروزی به شکار جانواران بزرگ می‌پرداخت و از آتش در زندگی خود استفاده می‌کرد. با اینکه انسان مدرن هیچ برتری خاصی نسبت به سایر گونه‌های انسانی نداشت، اما مقاومت بالایی داشت و توانست گونه انسان را گسترش دهد. در نهایت تمام گونه‌های دیگر انسانی از بین رفتند و گونه مدرن و امروزی باقی ماند.

اما علت آن چیست؟

دو نظریه برای تشریح علت این موضوع وجود دارد:

  1. نظریه اول عنوان می‌کند، که گونه خردمند انسان، شروع به جفت‌گیری و تولیدمثل با سایر گونه‌های انسانی، به خصوص نئاندرتال کرد و همین موضوع منجر به ادغام گونه سایر انسان‌ها با انسان امروزی شد. شواهد بسیاری وجود دارد، که نشان می‌دهد DNA اروپایی‌های امروزی دارای ۱ تا ۴ درصد از DNA گونه انسانی نئاندرتال و برخی دیگر از گونه‌های انسانی کهن است.
  2. نظریه دوم نظریه جایگزینی نام دارد و درباره جایگزینی انسان خردمند امروزی صحبت می‌کند. بر اساس این نظریه، انسان امروزی به خاطر کسب مهارت‌ها و تکنیک‌های جدید به مرور باعث منقرض شدن گونه‌های انسانی مختلف غیر از خودش شد. انسان مدرن همچنین با فراهم کردن منابع غذایی مخصوص خود و کشتن سایر گونه‌های انسانی، توانست در زمین باقی بماند.

فکر می‌کنید، کدام یک از این نظریه‌ها به واقعیت نزدیک‌تر است؟ ظاهرا،‌ به نظر می‌رسد که هر دوی این نظریه‌ها تا حدودی درست هستند.

در واقع انسان خردمند و مدرن امروزی باعث انقراض دیگر گونه‌ها شده و همزمان، برای ادامه نسل خود با آن‌ها جفت‌گیری کرده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۹ ، ۱۹:۵۳
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

خیلی به چیزی وابسته نباش؛

فرض کن آنچه در اختیار داری

چیزی است که جهان به طور موقت به تو داده است

و میتواند در یک چشم بر هم زدن

آن را یا حتى بیشتر از آن را

از تو پس بگیرد.

 

 

 

 

 

 هنر شفاف اندیشیدن

 

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۲۵
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

چرا دریافت های اولیه فریبنده اند؟

 

اجازه بده دو مرد را به تو معرفی کنم، آلن و بن .

بدون این که زیاد به این مسئله فکر کنی، تصمیم بگیر کدام یک را ترجیح می‌دهی. 

 

آلن باهوش‌، پرتلاش، بی‌پروا، دارای روحیه‌ی انتقادی، کله‌شق و حسود است.

اما بن حسود، کله‌شق، دارای روحیه انتقادی، بی‌پروا، پرتلاش و باهوش است.

 

ترجیح می‌دهی با کدام یک در آسانسور گیر بیفتی؟

 

 با وجود آن که توصیف‌ها دقیقا مشابه‌اند،

بیشتر مردم آلن را انتخاب می‌کنند.

 

مغز تو به صفت‌هایی که در ابتدای لیست آمده‌اند بیشتر توجه می‌کند و باعث می‌شود دو شخصیت را متفاوت تشخیص بدهی.

آلن باهوش‌ و پرتلاش است.

بن حسود و کله‌شق است. 

 

خصوصیت‌های اولیه بقیه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

به چنین چیزی اثر تقدم می‌گویند.

 

 

 

 هنر شفاف اندیشیدن 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۲۳
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

بگذارید تعریف کاملا متفاوتی از موفقیت به شما ارائه دهم،

تعریفی که دست کم دو هزار سال قدمت دارد.

 

موفقیت، براساس تعریف خود،

نه به میزان منزلت و اعتباری که جامعه به فرد می‌دهد وابسته است و نه به قرار گرفتن در فهرست‌های مبتذل.

 

تعریفش این است؛ موفقیت حقیقی، موفقیت درونی است. همین!

 

 

 

 

هنر خوب زیستن

 

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۲۱
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

گوش دادن، بسیار سخت و مشکل است ولی برای داشتنِ ارتباطی موثر، مهارتی ضروری و حیاتی به شمار می آید. بیشترِ مشکلات در ارتباطات، با تمرینِ فنونِ گوش دادنِ موثر، می تواند حل شوند.

اولین قدم در این راه، آگاهی از این حقیقت است که ما باید به همسرمان گوش دهیم، یکی از عمیق ترین و اصلی ترین نیازهای بشر این است که درک شود، وقتی کسی حرفمان را می شنود و کاملاً به ما گوش می‌دهد، احساس تعلق می کنیم و حس می‌کنیم که او به ما عشق ورزیده است.

زوج ها معمولاً به مهارت های ارتباطی خود غره شده و تلاشی برای تقویت این مهارت ها نمی‌کنند. زمانی می آید که همسران به این تفکر می‌رسند (البته به طور ناخودآگاه) که کاملاً یکدیگر را می‌شناسند و نیاز به شناخت بیشتر یکدیگر ندارند. مشکل این طرز تفکر این است که ما همسرمان را محدود می‌کنیم؛ چرا که وقتی احساس میکنیم او را می‌شناسیم ( به طور ناخودآگاه) توانایی‌هایش را برای رشد شخصیتش محدود کرده‌ایم و فکر می کنیم او همان است که شناخته ایم و تغییر نکرده است؛ اما باید بگویم که ما همیشه در حال رشد و تغییر هستیم.

گوش دادن، مهارتِ قابل یادگیری است، اگر چه برخی از افراد آن را از پدر و مادر و اطرافیان می آموزند، اما بیشتر افراد باید مهارت‌های خوب گوش دادن را آگاهانه یاد بگیرند و تمرین کنند، در واقع برای داشتن روابطِ خوب، نیاز داریم که آنها را بیاموزیم. در زیر تعدادی از این مهارت ها آمده است:

۱) صاف و راست بنشینید...
۲) تماس چشمی برقرار کنید و آن را حفظ کنید...
۳) پرسش های روشن کننده بپرسید...
۴) سرتان را به نشانه تایید تکان دهید یا با صدای مثل "آهان یا آره" نشان دهید که در حال تایید کردنِ گفته های او هستید...
۵) صحبت طرف مقابل را قطع نکنید...
۶) گفت‌و‌گو را با گفتنِ "چیز دیگه ای نمی خوای بگی" به پایان برسانید ...

 

 

 

 

 


 اسرار پنج سال اول زندگی مشتر
 

 

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۲۰
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه


بر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که می توانیم کنترلش کنیم؛ خود ما هستیم. اگر رابطه یِ ناموفقی داریم، باید بیندیشیم و ببینیم خود من چه می توانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطه ام شود و نه این که سعی کنم دیگری را تغییر دهم.

" تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی بر می داریم، همسرمان نیز تغییر می کند."

اما تئوری انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است.

طبق تئوری انتخاب، ما باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.

برای دست یابی به این هدف لازم است، هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین رفتار هایی که رابطه را تخریب می کنند، کنیم.

این رفتار های پیوند دهنده عبارت اند از:

۱) گوش کردن،
۲) حمایت کردن،
۳) تشویق نمودن،
۴) احترام گذاردن،
۵) اعتماد کردن،
۶) پذیرفتن فرد همان گونه که هست،
۷) گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات.

 

 



 ازدواج بدون شکست
 

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۱۷
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه


کارهایی را که نباید در زندگی بکنی، بنویس.

به بیان دیگر، تصمیم‌های حساب شده‌ای بگیر تا برخی چیزها را کلا نادیده بگیری و وقتی شرایطش پیش آمد، طبق لیست نبایدهایت رفتار کن.

یک‌بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی.

بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته‌ی در بسیار ساده است.

هنر شفاف اندیشیدن

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۱۵
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه


هیچ دخالت بی‌جایی را قبول نکن.

حتی اگر به نظر خودت از روی خوش‌قلبی باشد.

با این کار، تا حدی از خود دربرابر اطلاعات بیهوده حفاظت میکنی.


دوم، همانطور که از طاعون پرهیز میکنی، از منابعی که پر از تبلیغات‌اند هم دوری کن.

ما چقدر خوشبختیم که (هنوز هم) کتابها بدون تبلیغ‌اند!


سوم، تلاش کن منبع هر استدلال را بخاطر بسپاری.

اینها نظر چه کسی است؟ و چرا او چنین نظری دارد؟ به‌نفع کیست؟
 

 

 


 هنر شفاف اندیشیدن
 

 

 

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۱۲
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه

آن وقت ها، وقتی در خانه ی خودمان زندگی می کردم، کتاب های پدرم را بلند می کردم تا نان بخرم.

کتاب هایی که او خیلی به آن ها علاقه داشت. کتاب هایی که در زمانِ تحصیلش به خاطرشان، گرسنگی را تحمّل کرده بود.

کتاب هایی که بابت شان پولِ بیست عدد نان را پرداخته بود، من به قیمتِ نصفِ نان، می فروختم.

من کتاب ها را بدونِ انتخاب، بر می داشتم، معیارِ انتخابِ من، تنها، قطرِ آن ها بود؛

پدرم آنقدر کتاب زیاد داشت که فکر می کردم کسی متوجه نخواهد شد. تازه بعدا فهمیدم که او، تک تکِ کتاب هایش را همچون چوپانی که گله ی گوسفندانش را می شناسد، می شناخت و یکی از این کتاب ها، خیلی کوچک و کهنه و زشت بود. من آن را به قیمتِ یک قوطی کبریت فروختم. امّا بعدا اطلاع پیدا کردم که ارزشِ آن، یک واگن پر از نان بوده است.

بعدها، پدرم از من تقاضا کرد که برنامه ی فروشِ کتاب ها را به او واگذار کنم. او با گفتنِ این جمله، از شرمِ صورتش سرخ شد و به این ترتیب، خودش کتاب ها را می فروخت و پول را برایم پست می کرد و من با آن، برای خودم نان می خریدم ..."


📗 نان سالهای جوانی

 

 

برشی از یک کتاب

 

 

 

حسین بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۱۰
بیمه خوبه خرید آنلاین بیمه نامه