اگر میخوای کاری رو شروع کنی، زودتر شروع کن
چون با دیدن صد ساعت فیلم آموزشی شنا، شناگر نمیشی!
بالاخره باید بپری تو آب رفیق
حسین بهرامی
اگر میخوای کاری رو شروع کنی، زودتر شروع کن
چون با دیدن صد ساعت فیلم آموزشی شنا، شناگر نمیشی!
بالاخره باید بپری تو آب رفیق
حسین بهرامی
واقعا معشوقه سعدی کی بوده که تونسته به این جواهر بی تکرار تاریخ دشنام بده؟؟؟ سعدی را نمیخواستی، کیو میخواستی؟
موقع شنیدن پاسخی که سعدی بهش داده چهرش دیدنی بودهها!!!
دشنام همی دهی به سعدی؟
من با دو لب تو کار دارم...!!!
حسین بهرامی
احترام عمری بلندتر از زندگی انسان دارد...!
این جمله طلائی را یونگ در یکی از مصاحبههاش در مورد فروید به زبان آورده و چقدر عمیق و زیباست...
حسین بهرامی
نمیدونم این توصیف از چه کسی هست ولی بسیار عمیق و زیباست:
اما شکوفه نداد و فهمیدم من خاک مناسبی برای او نبودم...!!!
حسین بهرامی
فردوسی بزرگ و نیک اندیش
علت تباهی را در انتصاب افراد بی فروغ میداند که واجد این مشخصات هستند:
تنش سرخ و بینی کژ و روی زشت
همان دوزخی روی دور از بهشت
یکی مرد بدنام و رخساره زرد
بد اندیش، کوتاه و دل پر ز درد (عقدهای)
همان بد دل و سفله و بی فروغ
سرش پر زکین و زبان پر دروغ...
حسین بهرامی
میگن امشب هرچی از خدا بخواهی بهت میده
ما بی سلیقه ایم، تو حاجات ما بخواه
ورنه گدا مطالبه ی آب و نان کند...!
حسین بهرامی
موندن توی یک رابطه
فقط به این دلیل که اونو دوست داری
منطقی نیست
عشق تمام چیزی نیست که بهش نیاز داری
تو به احترام، زمان، اطمینان، امنیت، خوشبختی و ارامش هم نیاز داری...!
حسین بهرامی
آخرین جمله امیرکبیر در سریال سلطان صاحبقران:
مرگ حق است
اما مردن به دست شما حقیقتا مشکل است
فقط شوق رفتن از میان شماست که مرگ را آسان میکند
حسین بهرامی
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند پر خون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتیام در اندازند میان قلزم پر خون...
مولانا در این شعر زیبا بیت به بیت در حالیکه فکر میکنی دیگه بدتر از این نمیشه!!! کاری میکنه که دعا کنی کاش همون مرحله قبلی باقی مونده بود و اتفاقات تلخ ادامه پیدا نمیکرد و پیش نمیرفت!!!
هر بار که این شعر میخونم میگم مگه از این بدتر هم میشه که میبینم در بیت بعدی بدتر شده!!!
هر بار که این شعر میخونم دریچه جدیدی از هنر و ظرافت و دانش عمیق و پختگی در ترکیب واژگان برای خلق این اثر در مولانای جان میبینم...
حسین بهرامی
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بدوم!!!
و معلم ادبیات که میگفت: البته که منظور حافظ کاملا مشخصه و گفته تا درب میکده!!! یعنی داخل نمیره و البته اشاره کرده به صورت خیلی مستتر که یک مسجد و یا حسینیه روبروی اون میکده بوده که اگر بهش اشاره میکرده وزن و قافیه شعر به هم میریخته و مجبور شده برای زیبایی اثر از واژه میکده استفاده کنه و انتهای مسیر حافظ ورود به اون مسجد بوده نه میکده...!!!
حسین بهرامی